1095 + happiness has enemies + vulturing + Valahi + 3StepN S

prof_image_85582577.png
@navidjahanshahi just finished a 31.16km run, that lasted for 278 minutes.
This run helped navidjahanshahi burn 2559.6 calories.


Description from Strava: (۲۰ع) دیروز بچه‌ها رسیدن به دریاکنار، لباس‌های مدرسه‌شونو درآوردن و پریدن توی آب و سر و صدای شادی‌شون پخش شد توی هوا که یهو احساس کردم سکوت شد...

چرخیدم دیدم لباس‌ها و کیف‌ و کفش‌هاشون توی هواست! یه آقای حدوداً شصت‌ساله (از اونا که میومدن توی مدرسه خاطرات جنگ تعریف می‌کردن!) با لباس نسبتاً رسمی داشت بیل می‌زد یهو خر شده بود و با ذکر "برید گم بشین پدرسگا...!" جفتک می‌انداخت!

دم آخر هم یه جفت کفش رو پرت کرد توی آب. بچه‌ها از ترس داشتن فرار می‌کردن، با پای لخت و لباس‌ها توی دست... حتی می‌ترسیدن برگردن و اون یه جفت کفش رو بردارن... .

یه مقدار فاصله داشتن و تا رسیدم تقریباً خشونت‌ش خوابیده بود، وگرنه بعید نبود درگیر بشم باهاش، حالا درگیری لفظی احتمالاً.

دیگه فاصله گرفت و برگشت لای درختا به بیل زدن. بچه‌ها هم اومدن دنبال نجات کفش‌ها. من ولی همون‌جا بین اینا و اون آقا دور می‌زدم که اگه اومد یه حرکتی بزنم که نیومد.

5

دیشب هم بامزه بود. یه همسایه داریم، اینا چند وقتی یه بار جمع میشن. به صداها می‌خوره که سن‌شون بالا باشه. از این پیرمرد پیرزن‌هایی که بنفشه، بنفشه، دریا کنار اومد می‌خونن و به سلامتی همدیگه پیک‌های سنگین می‌زنن و خلاصه، کل محله رو می‌ذارن روی سرشون.

بابا طبیعتاً خوش‌ش نمیاد. اومد گفت "لولی که شاخ و دم نداره...!" در حواب‌ش گفتم "خدا کنه همه شاد باشن!"

خیلی احساس نادانی می‌کنم! اگه سه سال پیش بود می‌گفتم حق مثلاً با یکی‌شونه، یه جانبی رو می‌گرفتم، به یکی حمله می‌کردم. اما الان به نظرم هردو طرف درست میگن، درست رفتار می‌کنن، دلیلی برای دخالت من وجود نداره... ولی نمی‌دونم... حکمت‌ش رو نمی‌دونم و این بهم احساس نادانی میده.

امروز اما... باز دوباره کرکس‌م رو صدا زدم. از این کیک خوشمزه‌ها افتاده بود توی پیاده‌رو و کاملاً هم تمیز بود، برداشتم و کار ناتمام رو تمام کردم!

بعدش هم با قورپشم رفتیم دیدار والاحی. امان از بچه‌ها... ممکنه توی دل‌مون بگیم کاش با من غریبی نمی‌کرد، کاش میومد، کاش دست‌م رو می‌گرفت، باهام بازی می‌کرد، ولی... تمام لذت‌ش به اینه که اینطوری نیست! لذت و درد!
10

به قانون تو نیست، با زور نمیشه، باید صبووور باشی و در توجه کامل، که بفهمی چه کاری رو دوست داره یا نه، الان بهت نزدیک‌تر شد یا نه، کجا حوصله‌شو سر بردی، کجا یه لبخند ریزی زد، به قول ایرج طهماسب "غیرقابل پیش‌بینی‌ان".

می‌گفت بچه‌ها اینطوری‌ان، جالب‌ن، از اونا جالب‌تر حیوونان، از اونا جالب‌تر عروسک‌ها...!

Strava2hive


If you would like to check out this activity on strava you can see it here:
https://www.strava.com/activities/14200111070

About the Athlete: **

image_14200111070.png

footer_image_14200111070.png

This is an automated post by @strava2hive and is currently in BETA.

If you would like to know more about the @strava2hive service, you can checkout our Frequently Asked Questions.



1 comments